خونه ی مادربزرگه

ظهور خورشید صبحگاهی بعد از یک غیبت صغری شبانه و صدای صبح بخیر آفتابگردان ها و رنگین کمانی از گل های زیبا در باغ.

بوی خوب چای با صدای فریاد سماور قدیمی،

طعم خوش پنیر و کره محلی خانه ی مادربزرگ.

 

مادربزرگم زنی است که مهر وجودی اش او را تبدیل به نور مطلق کرده.

آری نوری در گوشه ای از این دنیای پهناور، در همان خانه قدیمی اش که قبلاً چوبی بوده و بعدها به همت بچه هایش بازسازی شده.

نوری که روزگار در پی خاموش کردنش بود ولی فالله خیر حافظا

همیشه بساط چای اش به راه است

به محض رسیدن به خانه اش همه را دعوت به چای با عطر هل و گل محمدی در لیوان های کمر باریک قدیمی اش میکند

و تو در کنار هاله ای از نور، مهربانی می نوشی چای با طعم مهر 

چای با طعم خدا

 

نوشته ای بر سه دیدار

💮سه دیدار از مردی می گوید که نور مطلق در تاریکی دورانش بود.

نوری که برای روشن شدن محیط اطرافش می جنگید تا چشمان مردمان را که به ظلمت عادت کرده بود، بینا کند.

💮نادر ابراهیمی در این کتاب سه پنجره از سه زمان زندگی امام خمینی(ره) را به روی مخاطب گشوده است.

 

💮اگر میخواهید با این ابر مرد تاریخ جهان در قالب داستانی جذاب بیشتر آشنا شوید، در خواندنش درنگ نکنید.

💮اگر خوانده اید که عطر خوشش را به دیگران هم برسانید و اگر نخوانده اید حتما بخوانیدش.

نوشته ای بر سووشون

 

🌸سووشون🌸

 

🌱حکایت از دوران جنگ جهانی دوم است که انگلیسی ها به تسخیر غنائم می پرداختند و مردم روز به روز ضعیف تر و بیمارتر و سربازان خود را روز به روز فربه تر میکردند.

 

🌱داستان یوسف و زری که از طبقه بالای جامعه بودند ولی خلاف جریان غالب زندگی میکردند.

کسانی که چراغی در دست در دل ظلمات وهم آور و مه آلود آن دوران به دنبال اصلاح زندگی مردم اند.

 

🌱سووشون یک نمونه بسیار عالی از داستان نویسی ایرانی است.